سوتک گلی

مشتی از خاک لوت بر می دارم با آبِ قنات ورز می دهم. می دهم دست محمد آسیابان.  پیرمرد، می گوید: خدایا به امید تو؛ به گلها جان می دهد؛برایم سوتک گلی می سازد.  دستم می دهد.  از نخل بالا می روم. شهداد،تکاب، سیرچ،چهارفرسخ، کوهجفتان، اندوهجرد، جهر، کشیت، گلباف، بم، ریگان، نرماشیر و فهرج را، … ادامه